بچهها دیکته دارید، قبولی سخت است / هرکسی درس نخوانَد به خدا بدبخت است
حرفها مثل همند، از همهجا میآیند / گاه چسبیده به هم، گاه جدا میآیند
جملهها اکثرشان سخت و دو پهلو هستند / جملهها مثل دوتا دوست به هم وابستند
بچهها روز مهمیست، بخوانید که من / سر قولی که ندادید، بمانید، که من،
دوست دارم جلوی چشم کسی بد نشوید / از خیابان خدا با عجله رد نشوید
بنویسید خدا بعد بخوانید هوس / بنویسید قناری و بخوانید قفس،
بنویسید که طوفان و تلاطم شده است / هِی بچرخید خدا پشتِ خدا گم شده است
بچهها گوش کنید! این دو سه خط سنگین است / بنویسید شعف، دخترکی غمگین است
گرچه بابا غمِ نان میخورد و ما، نان را / آخرین خط بنویسید بزرگ است خدا
دستِ آخر ننویسید دورنگیها را / بچهها وقت تمام است، ورقها بالا!