فقیر محض رسیدم به پات محتاجم / تصدّقی که ز کل جهات محتاجم
غریق نفسم و در حال دست و پا زدنم / کسی نیامده بهر نجات محتاجم
سخن زیاد ولی حال عرض حاجت نیست / قلم که هست به قدری دوات محتاجم
مرا رفیق خودت کن به عافیت برسم / محل بده که به این التفات محتاجم
برای خلوتِ قبری که پیش رو دارم / به باقیات پر از صالحات محتاجم
برای رد شدنم از صراط میترسم / برای رد شدنم از صراط محتاجم
نه اینکه ---- ----- ------ نیاز دارد / که من به دادن خمس و زکات محتاجم
لبم هوایی بوسیدن ضریح رضاست / تو شاهدی که به طعم نبات محتاجم
برای سفرهی افطار نان نمیخواهم / فقط به کاسهای آب فرات محتاجم
به اقتدای تن شاه وقت جان دادن / کفن که هست به حصیر دهات محتاجم
عهد بستم که دگر یار تو باشم حتما / بندهی خوب و سزاوار تو باشم حتما
گر چه این بارِ کجم را به تو دادم ولی / ننوشتم که سربار تو باشم حتما
باز هم گرمی آغوش شما هست که من / گاه شرمندهی رفتار تو باشم حتما
درد من را احدی غیر خودت درک نکرد / مونسم باش که بیمار تو باشم حتما
گره کور مرا باز نکن از سرِ خود / نذر دارم که گرفتار تو باشم حتما
طلب مغفرتم را بدهی یا ندهی / خِیرم این است بدهکار تو باشم حتما
میکِشانی اگر تو این طرف و آن طرفم / دوست دارم که سرِ کار تو باشم حتما
به تو و کهف تو امید نبندم، چه کنم؟ / بده راهم سگ دربار تو باشم حتما
روز محشر نشوم معطل احسان کسی / فاطمه گفته خریدار تو باشم حتما
ساکن شهر حسینت شدهام تا بپذیری / زینت کوچه و بازار تو باشم حتما
به دو تا مشک اباالفضل قسم من باید / روضهخوان دم افطار تو باشم حتما
علم و دست من افتاد ولی گریه نکن / مادرم گفته علمدار تو باشم حتما
آرزو داشتم عمری خود من زائرِ آن / مادر دست به دیوار تو باشم حتما
پانزده شب سر سجّاده تو را خواستهام / در مناجات خدا را ز خدا خواستهام
مسجد جامع قلبم حسینیه (حسنیه) شده است / این تو هستیکه فقط بین دعا خواستهام
ته بشقاب تو یک عمر برایم کافیست / من از این خردهی نان، نان و نوا خواستهام
لیلة القدر مرا زودتر آماده کنید / قدر را در شب میلاد شما خواستهام
امشب از لحظهی افطار به نام حسنم / ایها الناس بدانید غلام حسنم
مینویسم شرف دامن کوثرها تو/ کرم محض تو گنجینهی برترها تو
حسنی زاده شدهام پس حسنی میمیرم / مهد من تا لحدم اول و آخرها تو
میشوم مستمع هر شب منبرها من / میشوی زمزمهی هر شب منبرها تو
دیگ این خانه گواه است کریمی تو را / سفرهی نذری هر سالهی مادرها تو
خشکسالیست ولی سفرهی رحمت باز است/ در این خانه روی ما همه ساعت باز است
باز خم کرده حضورت کمر دشمن را / دفع کن مثل همیشه خطر دشمن را
میروی میمنه از میسره برمیگردی / بیشتر ساختهای دردسر دشمن را
جمل روز جمل پای تو خواهد افتاد / پس به نیزه بکش آخر جگر دشمن را
گذر تیغ تو یکبار که افتاد به دشت / به زمین ریخت هزاران نفر دشمن را
تب شمشیر تو آتش به خوارج زده است / لشگری پا به فرارست حسن آمده است
کار ما نیست غزل بافتن از نام حسن / کام ما هست عسل یافتن از نام حسن
حسنی نیست لبی کز لب لعلش نَمَکد / صد و ده بار نمکگیر شده کام حسن
حسن بن علی از بس بغل مادر بود / مادری شد همهی عمر سرانجام حسن
چند روزی است که زهرا به تبسم گوید / مثل پیغمبر اکرم شده اندام حسن
حسنی بودن ما لطف حسینی میخواهد / ای خوش آن صید که افتاد ته به دام حسن
حمزه کُش هم که شده وحشی، اگر احمد خواست / آخر العمرحسینی شود و رام حسن
گفت راوی نمک سفرهی ایجاد علیست / نمکیتر ز حسن نیست به اولاد علی
یار بالایی ما وجه خودش را رو کرد / فتبارک شد و احسنت به خود با او کرد
احسن الخلقت خود را که حسن نام نهاد / نظر انداخت بر این حُسن، دو صد هو هو کرد
قبلهی روی حسن را که تکامل بخشید / مثل محراب به او نقش دو تا ابرو کرد
اولین یوسف زهرا که به دنیا آمد / یوسف مصر تمنّای وصال از او کرد
پرده از دسته گل سبز محمّد برداشت / خلق شد باغ و بهشت و همه را خوش بو کرد
شرح کوثر شد و خورشید جهان، گستر شد / ابری از زلف دمید و به سرش گیسو کرد
شب پانزدهم رمضان با مداحی حاج سعید حدادیان -حاج محمود کریمی
در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) برگزار گردید.
صوت این جلسه را بشنوید.
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری آغاز گردید
و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 183 نهج البلاغه پرداخت
و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و شعرخوانی پرداختند
و در آخر نیز این مجلس با مدیحه سرایی توسط حاج حسین سازور به پایان رسید.
صوت این جلسه را بشنوید
تعداد صفحات : 95